«من اعتراض میکنم، پس هستم»! اعتراض نمیکنم تا مخاطبی بیایم یا مسئولی را بیدار کنم و یا سرزنش کنم، اعتراض میکنم چون نمیتوانم اعتراض نکنم، اعتراض میکنم که اگر نکنم، نظامی را که بر انسان حاکم است، و وضع موجود را پذیرفتهام و بدان تسلیم و با آن همراه شدهام. در حالی که میخواهم نفی کننده باشم، نه تسلیم شونده و پذیرنده. و جز اعتراض کردن - حتی بی ثمر - راه دیگری نمیشناسم.
در دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود میآید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر.اگر چه این انتخاب شونده به وسیله مردم انتخاب میشود، اما در برابر امام مسئول است و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله مردم، فقط در برابر خود مردم که انتخاب کنندگان و موکلین او هستند مسئول است. این است که مردم، نایب عام را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را میپذیرند، و او را جانشین امام تلقی میکنند و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است.